بی سرزمین تر از باد...
 
 


گاهی دست اتفاق را می گیرم که نیفتد. و گاهی بالشم را پر از شعرهای تازه می کنم تا خواب تو را ببینم.

گاهی خوابهایم آنقدر آشفته اند که نفس رویاها را روی پیراهنم حس می کنم و دگمه ها را به رنگ جدایی

می بینم و گاهی خوابهایم آنقدر آرام و شفافند که وقتی چشم می گشایم؛ جای پای تو روی فرش راه می رود

و کتابهایم را که ورق می زنم عطر تو مشامم را پر می کند. یک روز آنقدر دور و ناپیدایی که نشان تو را

از هیچکس نمی توانم بپرسم و روز دیگر آنقدر نزدیک و پیدایی که بی آنکه پلکهایم را باز کنم؛ تو را می بینم.

احساس می کنم همه پرستوها برای تو آواز می خوانند و چراغهای آبادی برای تو روشن می شوند.

نمی دانم گنجشک ها تا کی با کاجها دوست خواهند بود و من چند بار دیگر در تابستان به دنیا خواهم آمد.

آیا کسی بعد از من شعرهایم را برایت خواهد خواند؟ آیا دستی کلمه های عاشق را روی پیراهنت گلدوزی خواهد کرد؟

گاهی آنقدر عاشقم که دلم برای ترانه کوتاهی که در باران خواندی؛ تنگ می شود و دوست دارم نام تو را

بر سینه درختانی که هنوز بالغ نشده اند حک کنم. و گاهی آنقدر سردم که شکوفه ها را در باد رها می کنم

و در اتاقی از برف به خاک می روم. گاهی آنقدر شاعرم که دوست دارم تا قیامت زیر باران بایستم و برای

پروانه های خشک شده گریه کنم و گاهی آنقدر سنگم که دلم برای چشمهای تو تنگ نمی شود و بوسه هایم

را در دفترچه خاطراتم پنهان می کنم




ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:اتفاق,سینه,ترانه,شعر, :: 21:6 :: توسط : میلاد

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد

درباره وبلاگ
ارزش واقعی هر کسی به اندازه حرف هاییست که برای نگفتن دارد...
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بی سرزمین تر از باد... و آدرس lovesong66.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 377
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 394
بازدید ماه : 974
بازدید کل : 87916
تعداد مطالب : 264
تعداد نظرات : 36
تعداد آنلاین : 1

Alternative content